ناله های بیصدا

در این وبلاگ برای هیچکس نمی نویسم برای دل خود می نویسم شاید گره از بغضش بگشایم

ناله های بیصدا

در این وبلاگ برای هیچکس نمی نویسم برای دل خود می نویسم شاید گره از بغضش بگشایم

بدنبال تکه هایی از دلم میگردم

سالها پیش دلم را در جایی گم کردم . خیلی به دنبالش گشتم ...گشتم و گشتم ... روزی که آن را پیدا کردم هزاران تکه شده بود. تکه هایش را مثل یک پازل سرهم کردم ... آن هم طی سالهای سال ...  تکه ای بنده ای شده بود عاشق خالقش ...تکه ای فرزندی بود خدمتگزار مادر... تکه ای خواهری شد دلسوز برادر.... تکه ای خواهری شد غمخوار خواهر... تکه ای فرزندی شد سوگوار پدر... تکه ای همدلی شد همراه همسر... تکه ای مادری شد  شیفته و نگهبان فرزند... تکه ای دوستی شد سنگ صبور دوست... تکه ای تکیده شد در غم هم نوع  .... خلاصه هر تکه اش هویتی پیدا کرد برای دیگری...  و هر تکه  نیز خود شکسته و به هم وصل شده بود .پس چرا وقتی آنها را سرهم میکنم جای تکه هایی از آن خالیست ... چرا تکه ای از آن مال خودم نیست و هرچه میگردم پیدایش نمیکنم. کجا بجویمش ... چگونه بجویمش... من که همیشه نهایت تلاشم را میکنم تا دل کسی را نشکنم پس چرا دلم را میشکنندو تکه هایش را گم میکنند؟ ...آیا عیب از دل شیشه ای من است یا سنگ دیگران ... نمیدانم ... چه کسی میداند تکه های گمشده  دل من کجاست ؟

نظرات 1 + ارسال نظر
علی 1390,12,19 ساعت 08:21 ب.ظ http://seeyourinside.blogsky.com

سلام یاسمن جان
سپاس از نظرت در پست (( یک نیاز کاذب مادی )). اومدم از شما خوهش کنم اجازه بدی در مورد آخرین پست هم نظرت رو بدونم چون به نظرم بی ربط به این پست شما نیست ! مرسی.

علی جان سلام
نظرم را در بخش نظرات برایت نوشتم . بابت تاخیر در ارسال جواب مرا ببخش. از حسن نظرت مننونم . موفق باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد