ناله های بیصدا

در این وبلاگ برای هیچکس نمی نویسم برای دل خود می نویسم شاید گره از بغضش بگشایم

ناله های بیصدا

در این وبلاگ برای هیچکس نمی نویسم برای دل خود می نویسم شاید گره از بغضش بگشایم

در این سینه بر او باز مکن

غم که از راه رسید  

در این سینه  براو بازمکن 

نه تو می مانی  

نه اندوه 

و نه هیچ یک از مردم این آبادی 

به حباب نگران لب یک رود قسم  

و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت  

غصه هم خواهد رفت  

آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند 

لحظه ها عریانند 

به تن لحظه خود  

جامه اندوه مپوشان هرگز 

تو به آئینه... نه آئینه به تو خیره شده است  

تو اگر خنده کنی  

او به تو میخندد 

واگر بغض کنی  

آه از آئینه دنیا که چه خواهد کرد 

گنجه دیروزت  

پر شد از حسرت و اندوه و چه حیف 

بسته های فردا  

همه ای کاش ای کاش 

ظرف  این لحظه ولیکن خالیت  

ساحت سینه پذیرای چه کس خواهد شد 

غم که از راه رسید  

در این سینه بر او باز مکن  

تا خدا یک رگ گردن باقیست  

تا خدا مانده  

به غم وعده این خانه مده  

قابلیت های زنان

دوستان من سلام  

ممکن است این نوشته به مذاق آقایان خوش نیاید و یا اینکه حمل بر تعریف باشد لطفا اگر تعصب جنسیتی دارید اینها را نخوانیدو یا اگر شما آقایان هم چنین تعاریفی از خودتان سراغ دارید لطفا بنویسید وگرنه دست به کار میشوم و برای شما هم چیزهائی دارم حالا قضاوت نکنید خوب یا بدش را بعدا متوجه خواهید شد. 

 

بنام خالق آدم و حوا که هر دو را از یک گل سرشت   

از هنگامی که خداوند مشغول خلق کردن زن بود، شش روز می گذشت.
فرشته ای ظاهر
شد و عرض کرد : چرا این همه وقت صرف این یکی میفرمایید ؟

خداوند پاسخ داد
: دستور کار او را دیده ای ؟
او باید کاملا" قابل شستشو باشد، اما پلاستیکی
نباشد.
باید دویست قطعه متحرک داشته باشد، که همگی قابل جایگزینی
باشند.
باید بتواند با خوردن قهوه تلخ بدون شکر و غذای شب مانده کار
کند.
باید دامنی داشته باشد که همزمان دو بچه را در خودش جا دهد و وقتی از جایش
بلند شد ناپدید شود.
بوسه ای داشته باشد که بتواند همه دردها را، از زانوی
خراشیده گرفته تا قلب شکسته، درمان کند.
و شش جفت دست داشته باشد
.
فرشته از
شنیدن این همه مبهوت شد.
گفت : شش جفت دست ؟ امکان ندارد ؟
خداوند پاسخ داد
: فقط دست ها نیستند. مادرها باید سه جفت چشم هم داشته باشند.یک جفت برای وقتی که از بچه هایش می پرسد که چه کار می کنید،
از پشت در بسته هم
بتواند ببیندشان.
یک جفت باید پشت سرش داشته باشد که آنچه را لازم است بفهمد
!!
و جفت سوم همین جا روی صورتش است که وقتی به بچه خطاکارش نگاه کند،
بتواند
بدون کلام به او بگوید او را می فهمد و دوستش دارد

 فرشته گفت به این ترتیب، این می شود یک الگوی متعارف برای آنها.
خداوند سری تکان داد و فرمود : بله
.فرشته سعی کرد جلوی خدا
را بگیرد. گفت :
این همه کار برای یک روز خیلی زیاد است. باشد فردا تمامش بفرمایید
.
خداوند فرمود : نمی شود
!!
چیزی نمانده تا کار خلق این مخلوقی را که این
همه به من نزدیک است، تمام کنم.
از این پس می تواند هنگام بیماری، خودش را درمان
کند، یک خانواده را با یک قرص نان سیر کند و یک بچه پنج ساله را وادار کند دوش بگیرد.
فرشته نزدیک شد و به زن دست زد
.
اما ای خداوند، او را خیلی نرم
آفریدی .
بله نرم است، اما او را سخت هم آفریده ام. تصورش را هم نمی توانی بکنی
که تا چه حد می تواند تحمل کند و زحمت بکشد .
فرشته پرسید : فکر هم می تواند
بکند ؟
خداوند پاسخ داد : نه تنها فکر می کند، بلکه قوه استدلال و مذاکره هم
دارد .
آن گاه فرشته متوجه چیزی شد و به گونه زن دست زد
.
ای وای، مثل اینکه
این نمونه نشتی دارد. به شما گفتم که در این یکی زیادی مواد مصرف کرده اید.
خداوند مخالفت کرد : آن که نشتی نیست، اشک است
.
فرشته پرسید : اشک دیگر چیست
؟
خداوند گفت : اشک وسیله ای است برای ابراز شادی، اندوه، درد ناامیدی،
تنهایی، سوگ و غرورش.
فرشته متاثر شد
.
شما نابغه اید ای خداوند، شما فکر همه
چیز را کرده اید، چون زن ها واقعا" حیرت انگیزند.
زن ها قدرتی دارند که مردان را
متحیر می کنند.
همواره بچه ها را به دندان می کشند
.
سختی ها را بهتر تحمل
می کنند.
بار زندگی را به دوش می کشند،
ولی شادی، عشق و لذت به فضای خانه می
پراکنند.
وقتی می خواهند جیغ بزنند، با لبخند می زنند
.
وقتی می خواهند گریه
کنند، آواز می خوانند.
وقتی خوشحالند گریه می کنند
.
و وقتی عصبانی اند می
خندند.
برای آنچه باور دارند می جنگند
.
در مقابل بی عدالتی می
ایستند.
وقتی مطمئن اند راه حل دیگری وجود دارد، نه نمی پذیرند
.
بدون کفش نو
سر می کنند، که بچه هایشان کفش نو داشته باشند.
برای همراهی یک دوست مضطرب، با
او به دکتر می روند.
بدون قید و شرط دوست می دارند
.
وقتی بچه هایشان به
موفقیتی دست پیدا می کنند گریه می کنند و و قتی دوستانشان پاداش می گیرند، می خندند.
در مرگ یک دوست، دل شان می شکند
.
در از دست دادن یکی از اعضای خانواده
اندوهگین می شوند،
با اینحال وقتی می بینند همه از پا افتاده اند، قوی، پابرجا
می مانند.
آنها می رانند، می پرند، راه می روند، می دوند که نشانتان بدهند چه
قدر برایشان مهم هستید.
قلب زن است که جهان را به چرخش در می آورد
زن ها
در هر اندازه و رنگ و شکلی موجودند می دانند که بغل کردن و بوسیدن می تواند هر دل شکسته ای را التیام بخشد
کار زن ها بیش از بچه به دنیا آوردن است، آنها شادی و
امید به ارمغان می آورند. آنها شفقت و فکر نو می بخشند
زن ها چیزهای زیادی برای
گفتن و برای بخشیدن دارندخداوند گفت : این مخلوق عظیم فقط یک عیب دارد
فرشته پرسید : چه عیبی ؟

خداوند گفت : قدر خودش را نمی داند .  

و به راستی که ما قدر خود را نمیدانیم . حقیقتا چرا ؟

توئی که دوستم نمیداری

میان بیگانگی و یگانگی هزار خانه است. آن کس که غریبه نیست، شاید که دوست نباشد. 

کسانی هستند که ما به ایشان سلام می گوییم و یا ایشان به ما. آنها با ما گرد یک میز می نشینند،چای می خورند، می گویند و می خندند. «شما» را به «تو» و «تو» را به هیچ بدل می کنند. آنها می خواهند که تلقین کنندگان صمیمیت باشند...